امیرالمؤمنین

ابن ملجم یار وفادار امیرالمومنین علیه السلام!!!

مگر ابن ملجم سرباز و جانفدا و نوکر امیرالمومنین علیه السلام نبود؟ چطور ادعا می شود او دشمن امام بوده؟ چطور ادعا می شود یهودی بوده است؟

به این نوشته امتیاز دهید

پاسخ شبهه:

اولاً: سؤالی که مطرح می‌شود این است که شبهه‌کننده، از کدام منبع تاریخی و با چه استنادی ابن‌مجم علیه‌لعنه را جان‌فدا و نوکر امیرالمومنین علی علیه السلام معرفی می‌کند. ابن‌ملجم پیش از به شهادت رساندن امیرالمومنین علیه السلام فرد مشهوری نبوده که در تاریخ از او یاد شده باشد، بیشترین روایات تاریخی که از وی وجود دارد، پس از به شهادت رساندن امیرالمومنین علی علیه السلام است.

ثانیاً: حال اگر فرض را بر این بگذاریم که ادعای شبهه کننده درست باشد!

آیا این اماکن وجود ندارد که دو نفر مدتی با هم همراه، و دارای عقیده و نظر به ظاهر یکسان باشند، اما پس از مدتی با هم قطع رابطه کنند، تا حدی که دشمن هم شوند؟! مانند زبیر که پیش از شهادت پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم از جمله یاران امیرالمومنین علیه السلام و مدافعان او در غصب خلافت بود[1]، اما چنین شخصی سرانجام کارش به شمشیر کشیدن در مقابل امیرالمومنین علیه السلام در جنگ جمل می انجامد.

با فرض اینکه ابن ملجم در ضمره یاران حضرت بوده است و حتی  همراه ایشان می‌جنگیده،[2]اما می تواند در ادامه به هر دلیلی اختلاف عقیده ایجاد شود و بین افراد فاصله بیفتد، که با مثال تاریخی بیان شده  این مطلب کاملاً عقلانی است.

ثالثاً: بر خلاف تعجب شبهه گر در بعضی از  گزارش‌ها، از ابن ملجم با عنوان «ابن الیهودیة» (فرزند یهودی) و «شبه الیهود» (شبیه یهودیان) یاد شده است، نه اینکه خود او یهودی بنامند.

1- امیرالمومنین علیه السلام «قَتَلَنِی‏ ابْنُ مُلْجَمٍ قَتَلَنِی اللَّعِینُ ابْنُ‏ الْیَهُودِیَّةِ».[3]

2- امیرالمومنین علیه السلام «قَتَلَنِی ابْنُ الْیَهُودِیَّةِ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُلْجَمٍ‏ الْمُرَادِی‏».[4]

3- قال عرض علي الخيل فمر عليه ابن ملجم فسأله عن اسمه أو قال نسبه فانتهى إلى غير أبيه فقال له كذبت حتى انتسب إلى أبيه فقال صدقت أما إن رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) حدثني أن قاتلي شبه اليهود هو يهودي [5]

—————————————————————–

[1]حينَ تَوَفَّي اللهُ نبيَّهُ (صلی الله علیه وآله وسلم)… خالفَ عَنّا عَليٌّ وَ الزُّبيرُ وَ مَن مَعهُما

صحیح بخاری، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله البخاري، المحقق: محمد زهير بن ناصر الناصر، الناشر: دار طوق النجاة (مصورة عن السلطانية بإضافة ترقيم ترقيم محمد فؤاد عبد الباقي)،الطبعة: الأولى، 1422هـ، عدد الأجزاء: 9، ج8،  کتاب الحدود، باب رجم الحبلی، ص168،ح6830.

و لما قبض رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم)، اعتزل علی بن ابیطالب (علیه السلام) و الزبیر بن العوام و طلحه بن عبیدالله فی بیت فاطمه.

السیره النبویه، ابن هشام، المحقق :محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: مكتبة محمد علي صبيح وأولاده – بمصر، ج 4، ص 1071.

و بلغ أبا بكر و عمر أن جماعة من المهاجرين و الأنصار قد اجتمعوا مع علي بن أبي طالب في منزل فاطمة بنت رسول الله.

تاریخ یعقوبی، احمد یعقوبی، دار صادر،  ج 2، ص 126.

عن عمر: انَّ بَيْعَةَ أَبِي بَكْرٍ كَانَتْ فَلْتَةً، فَقَدْ كَانَتْ كَذَلِكَ، غَيْرَ أَنَّ اللَّهَ وَقَى شَرَّهَا… وَإِنَّهُ كَانَ من خبرنا حين توفى الله نبيه أَنَّ عَلِيًّا وَالزُّبَيْرَ وَ مَنْ مَعَهُمَا تَخَلَّفُوا عَنَّا فِي بَيْتِ فَاطِمَةَ.

تاریخ طبری، طبری،الناشر: دار التراث – بيروت، الطبعة: الثانية – 1387 هـ، عدد الأجزاء: 11، ج3، ص205.

البدایه و النهایه، ابن کثیر دمشقی، المحقق :علي شيري، دار إحياء التراث العربي – بيروت، ج 5، ص 266.

الذين تخلفوا عن بيعة أبي بكر: عليّ، والعباس، والزبير، وسعد بن عبادة، فأما علي والعباس والزبير فقعدوا في بيت فاطمة.

العقد الفرید، ابن عبدربه الاندلسی، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى، 1404 هـ، ج 5، ص 13.

عن عمر: إِنَّ بَيْعَةَ أَبِي بَكْرٍ كَانَتْ فِتْنَةً، فَقَدْ كَانَتْ كَذَلِكَ وَلَكِنَّ اللَّهَ وَقَى شَرَّهَا… وَإِنَّ عَلِيًّا وَالزُّبَيْرَ وَمَنْ مَعَهُمَا تَخَلَّفُوا عَنَّا فِي بَيْتِ فَاطِمَةَ، وَتَخَلَّفَ عَنَّا الْأَنْصَارُ…

الکامل فی التاریخ، ابن اثیر الجزری، تحقيق: عمر عبد السلام تدمري، الناشر: دار الكتاب العربي، بيروت ، الطبعة: الأولى، 1417هـ ، ج 2، ص 188.

قال عمر بن الخطاب كان من خبرنا حين توفي رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم)ان عليا و الزبير تخلفوا في بيت فاطمة وتخلف عنا الأنصار بأجمعهم في سقيفة بني ساعدة.

صفه الصفوه، ابن جوزی، المحقق: أحمد بن علي، الناشر: دار الحديث، القاهرة، ج 1، ص 96.

[2] که البته باید توجه داشت شرکت کنندگان در جنگ صفین در سپاه امیرالمومنین علیه السلام با هر نیتی می توانستند باشند و لزوم معرفت به امیرالمومنین علیه السلام به عنوان حجت خدا لازمه کار نبوده است و این ادعا با داستان سر نیزه رفتن قرآن و به حرف حضرت گوش ندادن و در ادامه داستان حکمیت پیش آمدن کاملاً روشن است.

[3] – بحارالانوار، علامه مجلسی، تحقیق: السيد إبراهيم الميانجي ، محمد الباقر البهبودي، الناشر: دارالاحیاء التراث، سنة الطبع: ١٤٠٣ – ١٩٨٣ م، ج4، ص281.

[4]  – بحارالانوار، علامه مجلسی، تحقیق: السيد إبراهيم الميانجي ، محمد الباقر البهبودي، الناشر: دارالاحیاء التراث، سنة الطبع: ١٤٠٣ – ١٩٨٣ م، ج4، ص283.

3- تاریخ دمشق، ابن‌عساکر،  المحقق: عمرو بن غرامة العمروي، الناشر: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، عام النشر: 1415 هـ – 1995 م، عدد الأجزاء: 80، ج 42، ص 554.

دیدگاهتان را بنویسید

لطفاً اطلاعات زیر را وارد کنید.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
سوال خود را بپرسید