امیر المومنین
ایمان علی نه ساله ارزش ندارد
ایمان آوردن یک کودک با ایمان آوردن بزرگسالان و مردان نامداری چون ابوبکر اهمیتی نداشت.
بیان شبهه:
آنچنان که در تاریخ هم آمده درست است که امیرالمومنین علیه السلام اولین اسلام آورنده است و ابوبکر بعد از او ایمان آورد، اما اسلام آوردن او نسبت به بقیه ازجمله علی علیه السلام افضلیت دارد:
-
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ، قَالَ: قُلْتُ لأَبِي: أَكَانَ أَبُو بَكْرٍ أَوَّلَكُمْ إِسْلَامًا؟ فَقَالَ: لا، وَلَقَدْ أَسْلَمَ قَبْلَهُ أَكْثَرُ مِنْ خَمْسِينَ، وَلَكِنْ كَانَ أَفْضَلَنَا إِسْلَامًا.[1]
پاسخ شبهه:
اولاً: باید از شبهه گر سوال نمود در اینکه مدعی است اسلام ابوبکر بر بقیه ایمان اورندگان افضلیت دارد چیست؟ با چه ملاکی چنین ادعایی را مطرح می کند؟ مگر راوی حجت خداست و علم الهی دارد که چنین نظری بیان میکند؟
ثانیاً: شبهه گر این دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم از یک کودک کم سن و سال و نابالغ را به اسلام جای ایراد و اشکال می داند!!!!!!!!!!
حال باید پرسید آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نمی دانسته که بر طفل نا بالغ تکلیفی نیست یا میدانست؟ اگر بگوییم نمیدانست نسبت جهل به آن حضرت داده ایم، و اگر میدانست طفل کوچک را تکلیفی در دین نمی باشد و با دعوت از او کار عبث و بیجایی کرده!!!بدیهی است نسبت کار لغو به پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم دادن با توجه به آیه قران[2] کفر است. بر خلاف اعتقاد شبهه کننده پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ایمان امیرالمومنین علیه السلام را در آن سن و سال با ارزش می داند و به ان مباهات می کند:
-
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم):«ان هذا اول من آمن بی و هذا اول من یصافحنی و هذا صدیق الاکبر»[3]
-
علی(علیه السلام)اول کسی است که به من ایمان آورد و اول کسی است که با من بیعت کرده و اوست صدیق اکبر.
-
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم): «هذا اول من آمن بی و صدقنی و صلی معی»[4]
-
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: أَوَّلُكُمْ وُرُودًا عَلَى الْحَوْضِ أَوَّلُكُمْ إسلاما: علي بن أبي طالب رضي الله عَنْهُ.[5]
-
حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم)فرمود: «نخستین کسی که در کنار حوض کوثر بر من وارد می شود، نخستین کسی است که اسلام آورده، و او علی بن ابیطالب(علیه السلام)است.
-
أَخَذَ رَسُولُ اللهِ(صلی الله علیه و آله وسلم)بِيَدِ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ، فَقَالَ: «إِنَّ هَذَا أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِي، وَهُوَ أَوَّلُ مَنْ يُصافِحُنِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَهَذَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ…[6]
-
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم): «این(علی علیه السلام) اولین کسی است که به من ایمان آورده، و اولین کسی است که در قیامت با من مصافحه می کند و این صدیق اکبر است».
-
قَالَ رَسُولُ اللهِ(صلی الله علیه و آله وسلم)لِعَلِيٍّ، وَضَرَبَ بَيْنَ كَتِفَيْهِ: يَا عَلِيُّ لَكَ سَبْعُ خِصَالٍ لَا يُحَاجُّكَ فِيهِنَّ أَحَدٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ: أَنْتَ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ بِاللهِ إِيمَانًا، وَأَوْفَاهُمْ بِعَهْدِ اللهِ، وَأَقْوَمُهُمْ بِأَمْرِ اللهِ، وَأَرْأَفُهُمْ بِالرَّعِيَّةِ، وَأَقْسَمُهُمْ بِالسَّوِيَّةِ، وَأَعْلَمُهُمْ بِالْقَضِيَّةِ، وَأَعْظَمُهُمْ مَزِيَّةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ[7]
-
حضرت رسول(صلی الله علیه و آله وسلم):«ای علی(علیه السلام)هفت صفت ممتاز داری، که احدی در قیامت نمی تواند درباره آنها با تو گفتگو کند، تو نخستین کسی هستی که به خدا ایمان آوردی، و از همه نسبت به پیمانهای الهی باوفاتری، و در اطاعت فرمان خدا پابرجاتری»
-
عن عمر بن الخطاب قال: كنت أنا و أبو بكر و أبو عبيدة و جماعة إذ ضرب النبي(صلی الله علیه و آله وسلم)منكب علي[بن أبي طالب]فقال:يا علي أنت أوّل المؤمنين إيمانا، و أوّلهم إسلاما.[8]
-
من و ابو بکر و ابو عبیدۀ جراح و جماعتی خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) بودیم که دست مبارک بر شانه علی زد و فرمود یا علی انت اوّل المؤمنین ایمانا و اولهم اسلاما و انت منّی بمنزله هارون من موسی .
-
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم): يا علي أنت أول المؤمنين إيمانا وأول المسلمين إسلاما وأنت مني بمنزلة هارون من موسى.[9]
-
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم): صلت الملائكة علي وعلى علي سبع سنين، وذلك أنه لم يصل معي أحد غيره.[10]
-
قال قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله وسلم)سباق الأمم ثلاثة لم يشركوا باللّه طرفة عين، علي بن ابى طالب، و صاحب ياسين، و مؤمن آل فرعون، فهم الصديقون، حبيب النجار مؤمن آل ياسين، و حزقيل مؤمن.[11]
-
سبقت گیرندگان در ایمان در جمیع امم سه نفر بودند که شرک به خدا نیاوردند حتی برای طرف العینی،علی ابن ابی طالب(علیه السلام)،و صاحب یاسین و مومن ال فرعون،که ایشانند راستگویان،یعنی حبیب نجار مومن مومن ال یس و حزقیل مومن ال فرعون و افضل ان ها علی بن ابی طالب(علیه السلام) بود.
-
عَنِ النبی (صلی الله علیه و آله وسلم) قال السُّبَّقُ ثَلاثَةٌ فَالسَّابِقُ الی مُوسَی یُوشَعُ بن نُونَ وَالسَّابِقُ الی عِیسَی صَاحِبُ یَاسِینَ وَالسَّابِقُ الی مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله وسلم) عَلِیُّ بن ابیطَالِبٍ.[12]
-
فقال لها رسول اللّه (صلی الله علیه و آله وسلم): «يا فاطمة، إنّ لكرامة اللّه عزّ و جلّ إيّاك زوّجك من أقدمهم سلما، و أكثرهم علما، و أعظمهم حلما…[13]
-
قالت عَائِشَةُ… ان رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله وسلم) … فقال اَمَا تَرْضَیْنَ اَنَّ زَوْجَکِ اَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ اِسْلامًا وَاَعْلَمُهُمْ عِلْمًا.[14]
-
فحدثت ان رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم)قال لعائشة: هذا علی بن ابیطالب اول الناس ایماناً.[15]
جالب است بر خلاف ادعای شبهه کننده مسلمانان صدر اسلام این دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به ایمان آوردن امیرالمومنین علیه السلام را نشانه با ارزش و با فضیلت بودن می دانند:
-
مأمون به اسحاق گفت: آن روز كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) مبعوث شد از تمام اعمال چه عملى افضل بود؟ اسحاق گفت: اخلاص در شهادت به توحيد و رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) مأمون: آيا كسى را سراغ دارى كه بر على(علیه السلام) در اسلام پيشى گرفته باشد؟ اسحاق: على(علیه السلام)اسلام آورد، در حالى كه كم سن و سال بود و احكام الهى بر او جارى نمى شد! مأمون: آيا اسلام على(علیه السلام)به دعوت پيامبر6نبود؟ آيا پيامبر(صل الله علیه و آله وسلم)اسلامش را نپذيرفت؟ چگونه ممكن است پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)كسى را به اسلام دعوت كند، كه اسلامش پذيرفته نيست؟!اسحاق پاسخى نداشت كه بدهد.[16]
ثالثاً: انسان فکور و فهیم میداند که آن حضرت علی علیه السلام را لایق میدانسته وگرنه چنین کاری را نمیکرد. اتفاقاً این مسئله می تواند عظمت امیرمومنان علیه السلام را نشان دهد. در ضمن ملاک پذیرش ایمان بلوغ عقلی است نه بلوغ سنی. ایمان علی علیه السلام در کودکی نشانه ی کمال عقل اوست زیرا ابلاغ پیام الهی به یک خردسال در شأن پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نیست.
ايمان آوردن از فروع دين نيست كه مشروط به سنّ و سال و علائم بلوغ باشد؛ ايمان آوردن يك پديده ي قلبي است كه وقتي واقع شد، شخص مؤمن مي شود؛ در هر سنّي كه مي خواهد باشد. عمل قراردادي نيست كه بتوانيد برايش شرط و شروط بگذاريد. روانشناسها مي گويند: در سنّ پنج سالگي كودك مفهوم ضرب و تقسيم را نمي فهمد؛ حال اگر كودكي نابغه به دنيا آمد كه توانست در پنج سالگي ضرب و تقسيم را بفمهد، بايد بزنيم توي دهانش و به بگوييم: برو بچّه تو هنوز دهانت بوي شير مي دهد!!!
به شهادت قرآن انسان می تواند در سنین کودکی به بلوغی برسد که خداوند او را پیامبر خود قرار دهد:
(يا يَحْيى خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَيْناهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا)( مريم/ 12)
(قالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَني نَبِيًّا) (مريم/30)
حال در سنّ ده سالگي كسي مسلمان معمولي هم نمي شود!!!!!
رابعاً: روایاتی که نشان می دهد امیرالمومنین علیه السلام در همان سنین کودکی با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نماز می گذاردند به خوبی نشان دهنده ارزش ایمان امیرالمومنین علیه السلام هست، زیرا اگر اسلام آوردن امیرالمومنین علیه السلام در آن سن بی ارزش بود و آن حضرت چیزی از ایمان به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را متوجه نمیشد هیچگاه پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با او به نماز نمی ایستادند:
-
سَمِعْتُ عَلِيًّا يَقُولُ: أَنَا عبد الله وأخو رسوله، وَأَنَا الصِّدِّيقُ الأَكْبَرُ، لا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلا كاذب مفتر، صليت مع رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ قَبْلَ أَنْ يَعْبُدَهُ أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ.[17]
-
سمعت عليا يَقُول: أنا أول من صَلَّى مع رسول الله(صلی الله علیه و اله وسلم).[18]
-
رَأَيْتُ عَلِيًّا، ضَحِكَ عَلَى الْمِنْبَرِ…اللهُمَّ لَا أَعْتَرِفُ أَنَّ عَبْدًا لَكَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَبَدَكَ قَبْلِي غَيْرَ نَبِيِّكَ – ثَلاثَ مِرَارٍ – لَقَدْ صَلَّيْتُ قَبْلَ أَنْ يُصَلِّيَ النَّاسُ سَبْعًا.[19]
-
عَنْ عَلِيٍّ قَالَ: لَمْ أَعْلَمْ أَحَدًا مِنْ هَذِهِ الأُمَّةِ عَبَدَ اللَّهَ قَبْلِي، لَقَدْ عَبَدْتُهُ قَبْلَ أَنْ يَعْبُدَهُ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَمْسَ سِنِينَ، أَوْ سَبْعَ سِنِينَ.[20]
-
عن علی رضی الله عنه قال انا اول رجل صلی مع رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم.[21]
-
قال: سمعت علیاً (علیه السلام)، یقول: صلیت قبل الناس سبع سنین، وکنا نسجد ولا نرکع، واول صلاة رکعنا فیها صلاة العصر، فقلت: یا رسول الله، ما هذا؟ قال: امرت به.[22]
-
عَنْ جَابِرٍ، قال: بعث النبي(صلی الله علیه و آله و سلم)يَوْمَ الاثْنَيْنِ، وَصَلَّى عَلِيٌّ يَوْمَ الثُّلاثَاءِ.[23]
-
عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: بُعِثَ النَّبِيُّ (صلی الله علیه و آله وسلم)يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ، وَصَلَّى وَعَلِيٌّ يَوْمَ الثُّلاَثَاءِ.[24]
-
عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالَ: “لِعَلِيٍّ أَرْبَعُ خِصَالٍ لَيْسَتْ لِأَحَدٍ: هُوَ أَوَّلُ عَرَبِيٍّ وَأَعْجَمِيٍّ صَلَّى مَعَ رَسُولِ صلی الله علیه و آله وسلم،…[25]
-
عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ قَالَ: … ثُمَّ طَافَ بِالْبَيْتِ سَبْعًا، وَالْغُلَامُ وَالْمَرْأَةُ يَطُوفَانِ مَعَهُ، ثُمَّ اسْتَلَمَ الرُّكْنَ وَرَفَعَ يَدَيْهِ وَكَبَّرَ، وَقَامَ الْغُلَامُ عَنْ يَمِينِهِ وَرَفَعَ يَدَيْهِ، وَقَامَتِ الْمَرْأَةُ خَلْفَهُمَا فَرَفَعَتْ يَدَيْهَا وَكَبَّرَتْ، وَأَطَالَ الْقُنُوتَ، ثُمَّ رَكَعَ فَأَطَالَ الرُّكُوعَ، ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ مِنَ الرُّكُوعِ، فَقَنَتَ وَهُوَ قَائِمٌ، ثُمَّ سَجَدَ وَسَجَدَ الْغُلَامُ وَالْمَرْأَةُ مَعَهُ، يَصْنَعَانِ مِثْلَ مَا يَصْنَعُ وَيَتَّبِعَانِهِ، … قَالَ: هَذَا ابْنُ أَخِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللهِ، وَالْغُلَامُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ، وَالْمَرْأَةُ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ، أَمَ وَاللهِ مَا عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ أَحَدٌ يَعْبُدُ اللهَ عَلَى هَذَا الدِّينِ إِلَّا هَؤُلَاءِ الثَّلَاثَةُ.[26]
-
عَفِیفٍ الکندی عن ابیه عن جَدِّهِ قال … فَوَاللَّهِ انی لَعِنْدَهُ بِمِنًی اِذْ خَرَجَ رَجُلٌ من خِبَاءٍ قَرِیبٍ منه فَنَظَرَ الی الشَّمْسِ فلما رَآهَا مَالَتْ یَعْنِی قام یصلی قال ثُمَّ خَرَجَتِ امْرَاَةٌ من ذلک الْخِبَاءِ الذی خَرَجَ منه ذلک الرَّجُلُ فَقَامَتْ خَلْفَهُ تُصَلِّی ثُمَّ خَرَجَ غُلاَمٌ حین رَاهَقَ الْحُلُمَ من ذلک الْخِبَاءِ فَقَامَ معه یصلی قال فقلت لِلْعَبَّاسِ من هذا یا عَبَّاسُ قال هذا محمد بن عبدالله بن عبدالمُطَّلِبِ بن اخی قال فقلت من هذه الْمَرْاَةِ قال هذه امْرَاَتُهُ خَدِیجَةُ ابْنَةُ خُوَیْلِدٍ قال قلت من هذا الْفَتَی قال هذا علی بن اَبِی طَالِبٍ بن عَمِّهِ قال فقلت فما هذا الذی یَصْنَعُ قال یصلی وهو یَزْعُمُ انه نبی…[27]
-
ابیرَافِعٍ عن ابیه عن جَدِّهِ قال صلی النبی (صلی الله علیه و آله وسلم) غَدَاةَ الاثنین وَصَلَّتْ خَدِیجَةُ رضی اللَّهُ عنها یوم الاثنین من آخِرِ النَّهَارِ وَصَلَّی عَلِیٌّ یوم الثُّلاثَاءِ فَمَکَثَ عَلِیٌّ یُصَلِّی مُسْتَخْفِیًا سَبْعَ سِنِینَ وَاَشْهُرًا قبل اَنَ یُصَلِّیَ اَحَدٌ.[28]
-
ابیرَافِعٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، اَنّ رَسُولَ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله وسلم)صَلَّی یَوْمَ الاثْنَیْنِ وَصَلَّتْ مَعَهُ خَدِیجَةُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا، وَاَنَّهُ عَرَضَ عَلَی عَلِیٍّ یَوْمَ الثُّلاثَاءِ الصَّلاةَ فَاَسْلَمَ…[29]
خامساً: آن زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم مامور شد تا دعوت خود را علنی کند و در ابتدا اقربایش را دعوت کرد، طبق روایاتی که در منابع شیعه و اهلسنت[30] آمده، وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم همه آنها را به اسلام و یاری خود فرا خواند و فرمود: فایکم یوازرنی علی هذا الامر علی ان یکون اخی و وصیی وخلیفتی فیکم؛ کدام یکی از شما مرا در این امر رسالت یاری میکند بر این که برادر، وصی و جانشین من در میان شما باشد. در هر سه مرتبهای که حضرت این سخن را فرمود، امیرمؤمنان7اعلام آمادگی کرد. و در مرتبه سوم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: ان هذا اخی ووصیتی وخلیفتی فیکم فاسمعوا له واطیعوا.
حال سؤال این است که اگر امیرمؤمنان علیه السلام مورد خطاب رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و قابل تکلیف نبود، چرا این اعلام آمادگی را از آن حضرت قبول کرد و صریحا ایشان را به عنوان جانشین خودش معرفی کرد؟در نتیجه اگر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم اعلام آمادگی امیرمؤمنان علیه السلام را پذیرفته معنایش این است که اسلام آوردنش صحیح و مورد قبول و یک فضیلت برایش محسوب میشود و بر اساس آن مقام جانشینی را کسب کرد.
سادساً: عامه روایتی را نقل می کند که ایمان آوردن کودکان مورد احترام و قبول رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم بوده است:
-
مُسْلِمٍ التَّمِیمِیُّ عن ابیه قال بَعَثَنَا رسول اللَّهِ (صلی الله علیه و آله وسلم) فی سَرِیَّةٍ فلما هَجَمْنَا علی الْقَوْمِ تَقَدَّمْتُ اَصْحَابِی علی فَرَسِی فَاسْتَقْبَلَنَا النِّسَاءُ وَالصِّبْیَانُ یَضِجُّونَ فقلت لهم تُرِیدُونَ اَنْ تُحَرِّزُوا اَنْفُسَکُمْ قالوا نعم قلت قُولُوا اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ اِلا اللَّهُ وَاَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ فَقَالُوهَا فَجَاءَ اَصْحَابِی فَلامُونِی فَقَالُوا اَشْرَفْنَا علی الْغَنِیمَةِ فَمَنَعْتَنَا ثُمَّ انْصَرَفْنَا الی رسول اللَّهِ (صلی الله علیه و آله وسلم) فقال ما تَدْرُونَ ما صَنَعَ لقد کَتَبَ اللَّهُ له من کل اِنْسَانٍ کَذَا وَکَذَا مِنَ الاَجْرِ …»[31]
-
مسلم بن تمیمی میگوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) ما را در سریهای فرستاد. هنگامیکه بر آنها حمله کردیم من از یاران پیش دستی کردم و جلو رفتم. دیدیم زنان و کودکان گریه میکنند. من به آنها گفتم: میخواهید جانتان را نگه دارید؟ گفتند: بلی. گفتم: بگویید: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلَهَ اِلا اللَّهُ وَاَنَّ مُحَمَّدًا عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ. آنها این شهادتین را گفتند. یاران من آمدند مرا ملامت کردند و گفتند: ما به غنیمت دست مییافتم ولی مانع شدید. وقتی نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) برگشتیم فرمود: میدانید چه کار کردید؟ خداوند برای هر فردی از شما چنین و چنان پاداشی را نوشته است.
سیوطی عالم بزرگ عامه در باره این حدیث می گوید:
-
الثانی عشر فی صحة اسلام الصبی الممیز استقلالا وجهان … قلت ومما یدل لصحته من الحدیث ما رواه ابوداود فی سننه عن مسلم التمیمی قال بعثنا رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) فی سریة فلما هجمنا علی القوم تقدمت اصحابی علی فرس فاستقبلنا النساء والصبیان یضجون فقلت لهم تریدون ان تحرزوا انفسکم قالوا نعم …[32]
-
من میگویم: از روایاتی که بر صحت آن دلالت دارد روایت مسلم تمیمی است که ابوداود آن را درس سنن نقل کرده است …
سابعاً: حال ببینیم نظر تعدادی از علما و بزرگان عامه را مبنی بر صحت ایمان کودکان:
-
الخامسة: اسلام الصبی صحیح عند ابیحنیفة، … قال ابوحنیفة دلّت هذه الآیة علی صحة اسلام الصبی لان قوله: (وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ اَلْقَی اِلَیْکُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِناً) عام فی حق الصبی، وفی حق البالغ؛[33]
-
اسلام کودک در نزد ابوحنیفه صحیح است. وی گفته است: این آیه دلالت بر صحت اسلام کودک دارد. زیرا قول خدای متعال: ولا تقولوا لمن القی … عام است و شامل صبی و بالغ میشود.
-
والمنصوص عن الامام احمد صحة اسلام ابنسبع سنین؛[34]
-
آنچه از امام احمد تصریح شده، صحت اسلام پسر هفت ساله است.
-
وَاحْتَجَّ الْبَیْهَقِیُّ علی صِحَّةِ اسْلَامِ الصَّبِیِّ بِحَدِیثِ اَنَسٍ کان غُلَامٌ یَهُودِیٌّ یَخْدُمُ النبی (صلی الله علیه و آله وسلم) الحدیث وَفِیهِ اَنَّهُ مَرِضَ فَعَرَضَ علیه الْاِسْلَامَ فَاَسْلَمَ وَاَخْرَجَهُ الْبُخَارِیُّ وَبِحَدِیثِ بن عُمَرَ اَنَّهُ عُرِضَ الْاِسْلَامُ علی بن صَیَّادٍ وهو لم یَبْلُغْ الْحُلُمَ مُتَّفَقٌ علیه وَبِحَدِیثِ مُرُوهُمْ بِالصَّلَاةِ لِسَبْعٍ اَخْرَجَهُ اَصْحَابُ السُّنَنِ.[35]
-
بیهقی بر صحت اسلام کودک به روایت انس درباره کودک یهودی که خدمتگذار رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) بود احتجاج کرده و در این روایت آمده است که وی مریض شد رسول خدا اسلام را به او عرض کرد و اسلام آورد. این روایت را بخاری آورده است. و نیز به روایت ابنعمر استدلال کرده است که رسول خدا6 اسلام را بر این صیاد در حالی که در سن احتلام نرسیده بود، عرضه کرد. این روایت مورد اتفاق است.و نیز به روایت «فرزندانتان را در سن نه سالگی به نماز امر کنید» استدلال کرده است.
-
مسالة یصح اسلام الصبی وردته… لنا ما روی احمد ان علیا اسلم وهو ابنثمان سنین وروی ابنشاهین ان علیا والزبیر اسلما ابناء ثمان سنین وفی لفظ رواه ابومحمد الخلال انه اسلم علی وله عشر سنین وقد تمدح بذلک فقال… سبقتکم الی الاسلام طرا صغیرا ما بلغت اوان حلمی.[36]
-
اسلام آوردن کودک و رده آن صحیح است … دلیل ما روایت احم است که علی (علیه السلام) اسلام آورد در حالی که هشت سال داشت. ابنشاهین روایت کرده است که علی و زبیر در حالی که هشت سال سن داشتند، ایمان آوردند. و در تعبیر دیگر ابومحمد خلال آورده است که علی در سن ده سالگی اسلام آورد و خودش را اینگونه ستایش کرد.
-
مسالة یصح اسلام الصبی عند علمائنا الثلاثة وهو قول احمد… ونعنی بالصحة ترتیب احکام الاسلام علیه نحو الارث من اقاربه المسلمین وحرمان المیراث من اقاربه المشرکین وحل نکاح المسلمة له وحرمة نکاح المشرکة علیه وعصمة دمه وماله وبطلان الخمر والخنزیر لنا ما روی ان علیا رضی الله عنه اسلم وهو ابنثمان سنین خ د وروی الخلال انه اسلم وهو ابنعشر سنین وقد تمدح: وقال سبقتکم الی الاسلام طرا صغیرا ما بلغت اوان حلمی فلولا ان اسلامه صحیح لما افتخر به. والعمومات ایضا کقوله امرت ان اقاتل الناس حتی یقولوا لا اله الا الله فیجب ان یحرم التعرض لدمه وقال کل مولود یولد علی الفطرة.[37]
-
مقصود ما از صحت، این است که احکام اسلام همانند: ارث بردن از نزدیکان مسلمان و محروم شدن از میرات نزدیکان مشرک، حلیت نکاح با زن مسلمان، حرمت نکاح با زن مشرک، محترم بودن خون و مال او… برایش مترتب میشود. دلیل ما این است که روایت شده که علی در سن هشت سال اسلام آورد… ودلیل دیگر عموماتی است که از رسول خدا نقل شده که فرمود: من مامور شدم با مردم جنگ کنم تا این که کلمه شهادتین به زبان جاری کنند. وقتی این کلمه را گفتند، جانش در امان و ریختن خونش حرام است. و نیز فرموده است: هر نوزادی بر فطرت اسلام زاده میشود.
-
وَقَوْلُهُ (وَنَفَقَةُ الصَّغِیرِ وَاجِبَةٌ عَلَی اَبِیهِ وَاِنْ خَالَفَهُ فِی دِینِهِ) بِاَنْ اَسْلَمَ الِابْنُ بِنَفْسِهِ وَالْاَبُ کَافِرٌ اَوْ عَلَی الْعَکْسِ لِمَا اَنَّ اسْلَامَ الصَّبِیِّ الْعَاقِلِ وَارْتِدَادَهُ صَحِیحٌ.[38]
-
قول حسامالدین که گفته: «نفقه کودک بر پدرش واجب است هرچند در دین او نباشد» صورت مساله اش این است که پسر اسلام آورد و پدر کافر باشد و یا برعکس بازهم نفقه فرزند بر پدر واجب است؛ زیرا اسلام آوردن کودک عاقل و ارتداد وی صحیح است.
-
و ….
ثامناً: جالب است که وهابیون و دشمنان حضرت امیرالمومنین علیه السلام تنها به اسلام آودن آن حضرت اشکال میگیرند؛ اما در مورد اسلام سایر صحابه در ابتدای بعثت که طبق روایات اهلسنت، همسن حضرت علی علیه السلام و یا کوچکتر از ایشان بودند و به دعوت افراد دیگر اسلام آوردند، اشکالی وارد نکردهاند! به عنوان نمونه این چند مدرک را ببینید:
-
وقد قیل ان حفصة وعبدالله اسلما قبل ابیهما وعبدالله کان صغیرا حینئذ فانما تم اسلامه باسلام ابیه والله اعلم؛[39]
-
گفته شده است که حفصه و عبدالله قبل از پدرشان اسلام آوردند و عبدالله در آن زمان کوچک بود، اسلام او با اسلام آوردن پدرش کامل شد.
-
(وعن عبدالله بن عمر رضی الله عنهما) هو بن عمر بن الخطاب اسلم عبدالله صغیرا بمکة واول مشاهده الخندق وعمر وروی عنه خلائق کان من اوعیة العلم …؛[40]
-
عبدالله بن عمر همان پسر عمر بن خطاب است که در مکه در حالی که کوچک بود اسلام آورد ..
-
ابیالاَسْوَدِ قال اَسْلَمَ الزُّبَیْرُ بن الْعَوَّامِ وهو بن ثَمَانِ سِنِینَ وَهَاجَرَ وهو بن ثَمَانَ عَشْرَةَ وکان عَمُّ الزُّبَیْرِ یُعَلِّقُ الزُّبَیْرَ فی حَصِیرٍ وَیُدَخِّنُ علیه بِالنَّارِ وهو یقول ارْجِعْ الی الْکُفْرِ فیقول الزُّبَیْرُ لا اَکْفُرُ اَبَدًا.[41]
-
ثم اسلم ناس من قبائل العرب منهم سعید بن زید ابنعمرو بن نفیل اخو بنی عدی بن کعب وامراته فاطمة بنت الخطاب بن نفیل بن عبدالعزی اخت عمر بن الخطاب واسماء بنت ابیبکر وعائشة بنت ابیبکر وهی صغیرة.[42]